اربعين حسيني
اي اربعين عشق ! حديث عزا بگو
لب باز كُن به قِصه و از غُصهها بگو
گلگونسخن ، ز تشنهلب كربلا بيار
از جسم بيسر و كفن و بوريا بگو
از اكبر جوان و ز ليلاي دلفگار
از اصغر و رباب ، به صوت رسا بگو
گر ماجراي علقمه ميآوري به ياد
با ما ز دست و مشگ و علم ، از وفا بگو
از جابر و زيارت مولای بيكفن
غسل طهارتش به فرات صفا بگو
از كاروان شام ، سخن ساز كُن به سوز
از كوفيان فتنهگر بيوفا بگو
سرخيل كاروان اسيران كه زينب است(ع)
قامتخميده گشته چرا ؟ بهر ما بگو
بر نيزه ، رأس زادة زهرا(ع) به شام رفت
گر آگهي ز قصة آن دلربا بگو
از زخم تازيانه به بازوي كودكان
با ما به آه و نالة دل ، بيصدا بگو
با كارِوان ، رقيه(ع) چرا برنگشته است ؟
داني اگر حقيقت اين ماجرا ، بگو
تفسير آن شب و سر و كُنجِ خرابه چيست؟
از ابتداي حادثه تا انتها بگو
(قدسي) چو ما به مرثيهات دل سپرده است
اي اربعين عشق ! حديث عزا بگو
بازدیدها: 132