چند رباعي در مصائب حضرت زهرا(س)
از اشك علي(ع) ، تربت زهرا(س)گل شد
آيات خدا بود و به شب نازل شد
وقتي كه نهاد ، چهره بر تربت تو
تفسير تمام آيهها كامل شد
شبها كه برون ز خانه مولا ميرفت
تنها به كنار قبر زهرا (س) ميرفت
چون تربت مشکبار او ميبوييد
زآن رايحه ، چون نسيم ، از جا ميرفت
گيرم كه ترا ، خصم به پهلو نفشرد
يا آنكه ز تازيانه از هوش نبرد
بس بود براي كشتنت اي گل ياس !
دستی که ز روی کین به رخسار تو خورد
اين كيست برون ز آشيان آمده است ؟
بر تربت زهراي(س) جوان آمده است ؟
اين شير خدا علي(ع) ست ، كز نالة او
شب با همه سختي به فغان آمده است
اي بغض ! نفسگير مشو مولا را
از گريه بدار باز اين شيدا را
آمد شب و جز غم و تو و تنهايي
كس نيست تسلي دهد اين تنها را
خصم از ره كين ، شكست پهلوي ترا
آزرد به سيلي ستم ، روي ترا
جز دست نبي ، كه آمد استقبالت
مرهم كه گذاشت ، زخم بازوي ترا؟
در پشت در آن لحظه كه زهرا(س)ميسوخت
چون شمع شباَفروخته تنها ميسوخت
بر شعله چو پروانه زد و مولا گفت
اين هستي من بود كه يكجا ميسوخت
بازدیدها: 32