*نخل شش ماهه*
آن شب که رباب ساز اصغر زد و رفت
با نغمة خود به سینه خنجر زد و رفت
چون تیر سه پر گلوی اصغر بوسید
بر دوش پدر به آسمان پر زد و رفت
***
بخواب ای کودک غم پرور من لائی لائی
بیارام ای گل من در بر من لائی لائی
بخواب امشب کنارم
که من طا قت ندارم
دمی را، بی تو چشمی
به رویِ ، هم گذارم
علی اصغرم، گل پر پرم، ببین خشکیده شیرم
در این بی کسی، زد لواپسی، برای تو بمیرم
از این گریه هایت مزن آتش به جان من
زسوز صدایت رود از کف توان من
گلوی نازک به حرمله خود را چگونه نشان داد در آن میدان
به دوش بابا ز تیر سه پهلو چو غنچه سر او شد آویزان
به روی دست من پر پر شدی ای کودک من
از آن تیغ سه پر ، پر در بیاور پوپک من
بخواب ای کودک ناز
مکن زین لانه پرواز
که فردا از غم تو
شوم با ناله دمساز
علی اصغرم، گل پر پرم، الهی من بمیرم
در این بی کسی، زد لواپسی، روم ماتم بگیرم
بازدیدها: 57