خوشه پروین
بهترین نقش که در چشم خدابین مناست
جلوة روی تو از صبح نخستین مناست
چند روزی که مرا، در قفس تن وطناست
سایهات بر سر من، مایة تسکین مناست
یاد بالای تو در دامن این دشت بلا
همنشین دل و سرمایة تمکین مناست
گرچه باغ شبم از جلوه اختر خالیاست
اشگ افروختهام خوشة پروین مناست
سحر سینهام از رنگ دوروئی دوراست
مهر تو، گوهر گنجینة آئین مناست
مهر رخسار تو بر هستی من جان بخشد
بی تو کی نور در آئینة تکوین مناست ؟
تا که هستم نتوانم ز تو دل ، برگیرم
عشق رویت به خدا، مذهب من، دین مناست
از تو میگویم و تا از تو لبالب شدهام
بر لب پیر و جوان، نغمة تحسین مناست
تا گل شعر من از وصف تو شد عطرآگین
عطر باغ سخن از شعر چو نسرین مناست
(قدسی) آنجا که ظهورش به دعا میطلبند
گریم و از همه پر سوزتر آمین مناست
بازدیدها: 38