اهل حقیقت
آنان که ره به کشف و کرامات بردهاند
از خود بریده دل ، به خدا دل سپردهاند
دور از غرور مدرسه ، اهل حقیقتاند
هرگز فریب دانش و عنوان ، نخوردهاند
لوح ضمیرشان ، ز خط ِ غیر سادهاست
نقش دوئی ، ز آینة جان ، سِتُردهاند
در اِنزوای چله نشینی ، به کنج فقر
هو هو زنان ، به رفع حُجُب ، پا فشردهاند
بشکفته چون بهار بود ، باغ جانشان
خرّم دلند اگر چه به ظاهر ، فسردهاند
این طایفه ، که فانی فیالله گشتهاند
کی خویش را ، ز اهل فنا بر شمردهاند؟
خود اسم اعظمند و ز هر ادّعا به دور
در کسب آن ، اگر چه بسی رنج بردهاند
اهل تجّردند و به موت و حیات خویش
دارند اختیار و مگوئید مردهاند
(قدسی)! خدا کند که به ما یک نظر کنند
آنان که ره به کشف و کرامات بردهاند
بازدیدها: 11