گلگشت مضمون
به روزگار ، ز ما یک فسانه میماند
ز نیک و بد ، اثری در زمانه میماند
ازین میان من و تو میرویم و یک تصویر
ز ما به قاب زمان، جاودانه میماند
تو را که این همه مضمون ز عشق در نظراست
غزل بگو ، غزل عاشقانه ، میماند
تو را که طبع رواناست اگر نگویی شعر
در انجمن چه مجال بهانه میماند ؟
چنین که شد به چمن حملهور سپاه خزان
ز بلبلان ، پر و بالی به لانه میماند
قسم به عشق که (قدسی)! اگر نباشد عشق
نه از تو نام و نه از من نشانه میماند
بازدیدها: 13