زخم کهنه
تا که فرعون ستم ، غرق به طوفان نشود
دامن ملک رها از کف طغیان نشود
توسن فتح و ظفر ، رام سلحشوراناست
رام این رخش خروشنده به دیوان نشود
در مقامی که درد صولتمان زهرة شیر
کیست دشمن که از این عرصه گریزان نشود ؟
دوزخآهنگ بود نغمة سازش با کفر
هرگز این ساز بدین وسوسه میزان نشود
کهنه زخمی که ز ما خورده به شیطان بزرگ
قرنها بگذرد و چاره و درمان نشود
پای این روبه مکار چنان بشکستیم
که دگر وارد جولانگه شیران نشود
طرح نیرنگ تو ای سامری سحرپرست !
چیره بر معجزة موسی عمران نشود
رهبرا ! قامت آزادهات افراشته باد
یارب ! این سرو ، خم از خیزش طوفان نشود
گر چه (قدسی)! غزلت نغز و بلیغ است ولی
هیچ کس حافظ خوشگوی خوشالحان نشود
بازدیدها: 14