فقط پرواز
تو ميروي نتوان گفت بي تو تنهايم
كه با تمام تو در گريه آشكارايم
حضور توست كه هر شب صبور با دل من
عبور ميكند از كوچهباغ رؤيايم
من از بهار تو گل كردهام در آن ، آغاز
و باز تا ابديت ، پي تو ميآيم
لبت نسيم نوازش گشوده بر نفسم
كه در هواي تو ، قد ميكشد تمنايم
تو نو نهال محبّت نشاندهاي در من
كه عشق و عاطفه ميبارد از سراپايم
تو قطره قطره چكيدي به باورم تا خيس
در آفتاب تو تبخير شد من و مايم
منم پديدهاي از حُسن جاوداني تو
به ديگري نكنم رو ، كه بر تو شيدايم
به آسمان ، قسم اي بيكران دريايي
براي در تو شناور شدن ، مهيايم
زجاده برق نگاهت مگير تا با تو
در امتداد نگاهت ، كرانه پيمايم
مكن خيال كه معراج ميروي تنها
ترا قدم به قدم ، تا عروج ميپايم
تلاقي من و تو (قدسي)! آخرين بار است
كه مثل رود ، كنون ، رهسپار دريايم
بازدیدها: 31