اوج
در محفلی که آتش سودا شود بلند
شور و نوا ز عاشق شیدا شود بلند
مجنون ما ز جذبه لیلای دشت حسن
روزی چو گردباد ، به صحرا ، شود بلند
حاجت به کوی عشق برآورده میشود
تا از نیاز ، دست که آنجا شود بلند ؟
کی زیر دست میشود آن دست کز نیاز
با گریه سوی ایزد یکتا شود بلند ؟
افتاده شو که ابر ز راه فروتنی
با دست پُر ، ز دامن دریا شود بلند
باشد به جمع اهل ادب ، دور ، از ادب
گردن اگر به دعوی بیجا شود بلند
یارب ! شکسته باد هر آن دست کز ستم
بر روی ناتوان شکیبا شود بلند
آخر زسوز آه ضعیفان شود خراب
کاخ ستم ،اگر به ثریا شود بلند
(قدسی)! شوند نغمهسرایان ، تمام گوش
در محفلی که زمزمه از ما شود بلند
بازدیدها: 17