مرثیۀ اربعین
آهنگساز: فریدون شهبازیان(براساس تصنیف شبانگاهان، مختاباد)
نمایان شد، گرد قافلهها، پشت فاصلهها
کاروان پیداست
***
کنون زینب O، میرسد زِسفر، ای فلک بنگر،
کربلا غوغاست
***
حسینِ p خود را صدا میکرد، شکایت از اشقیا می کرد
از سفر شرحِ ماجرا میکرد
***
چهل روز است، آتش غم تو، سوز ماتم تو، در جگر دارم
***
بیابانی، آه پر شررم، بی تو شعلهورم، چشم تر دارم
**
بغل واکن میهمان آمد، تماشا کن کاروان آمد
خواهرت زینب O، خسته جان آمد
***
به رویِ نِی، رأس خونین را، دیدم و هردم، نالهها زد دل
گواه من، صورت خسته، رأس بشکسته، چوبة محمل
***
اسارت بود و حکایتها، به تن دارم بس جراحتها
دیدم از دشمن، هتک حرمتها
***
حسین p من، از سه سالة خود، درخرابة شام،
آگهی آیا؟
***
که آنشب در، غربت سحری، جان پر شررش، شد رها تنها
***
چو مرغ شب، نالهها میزد، تو را در غربت صدا میزد
در میانِ غم، دست و پا میزد
بازدیدها: 73