انا مدینه العلم وعلی بابها
( سورة آلعمران) (7) (ص 50)هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ (7)
( سوره العنكبوت) (49) ( ص 402) بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ (49)
( سوره النساء) (113) (ص96) وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌ مُّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً (113)
(سوره البقره) (151) (ص 23)كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ (151)
مولانا در داستان خدو انداختن خصم در روى امير المؤمنين على (ع)و انداختن على شمشير را از دست
( 3763) چون تو بابى آن مدينة علم را
چون شعاعى آفتاب حلم را
( 3764) باز باش اى باب بر جوياى باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
( 3765) باز باش اى باب رحمت تا ابد
بارگاه «ما لَهُ كُفْواً اَحَد»
ابوطاهر سلفى از روایان سنی اين روايت را با تعبير «أنا دار الحكمة وعلي بابها» با سند صحيح نقل كرده و تمام راويان آن از ديدگاه اهل سنت موثق هستند :َدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْكَشِّيُّ، نَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الدَّوْسِيُّ، نَا شَرِيكٌ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ، عَنِ الصُّنَابِحِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” أَنَا دَارُ الْحِكْمَةِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا “السلفي، أبو طاهر (متوفاى 576ه)، الجزء الثالث من المشيخة البغدادية لأبي طاهر السلفي، ص16، ح48، مصدر المخطوط: الأسكوريال، طبق برنامه جوامع الكم.
حَدَّثَنَا ابْنُ عَوْفٍ، حَدَّثَنَا مَحْفُوظُ بْنُ بَحْرٍ الأَنْطَاكِيُّ، حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ مُحَمَّدٍ الأَنْصَارِيُّ الْكُوفِيُّ، عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا مَرْفُوعًا “أَنَا مَدِينَةُ الْحِكْمَةِ، وَعَلِيُّ بَابُهَا”
ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه فرمود: من شهر حكمت هستم و على دروازه آن است.الأطرابلسي، خيثمة بن سليمان (متوفاى343هـ)، من حديث خيثمة بن سليمان، ص754، ح176، تحقيق: قسم المخطوطات بشركة أفق للبرمجيات، ناشر: شركة أفق للبرمجيات، مصر، الطبعة: الأولى، 2004م.
محمد بن جرير طبرى در كتاب تهذيب الآثار (مسند علي) اين روايت را با سه سند مختلف نقل كرده است و بعد از يكى از آنها مىگويد كه سند اين روايت صحيح است:
حَدَّثَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُوسَى السُّدِّيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الرُّومِيُّ، عَنْ شَرِيكٍ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ، عَنْ سُوَيْدِ بْنِ غَفَلَةَ، عَنِ الصُّنَابِحِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ، أَنّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ: “أَنَا دَارُ الْحِكْمَةِ، وَعَلِيٌّ بَابُهَا”
على (عليه السلام) از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه فرمود: من خانه حكمت هستم و على در آن است.
الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاى310)، تهذيب الآثار وتفصيل الثابت عن رسول الله من الأخبار (مسند علي)، ص104، تحقيق: محمود محمد شاكر، ناشر: مطبعة المدني ـ قاهرة.
أبونعيم اصفهانى در كتاب معرفة الصحابه، اين روايت را با اين سند نقل كرده است:
حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ خَلادٍ وَفَارُوقٌ الْخَطَّابِيُّ، قَالا: حَدَّثَنَا أَبُو مُسْلِمٍ الْكَشِّيُّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ الرُّومِيِّ، حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ، عَنِ الصُّنَابِحِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا.لأصبهاني، ابو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، معرفة الصحابة، ج1، ص106، باب: مَعْرِفَةُ إِعْلامِ النَّبِيِّ (ص) إِيَّاهُ أَنَّهُ مَقْتُولٌ، المحقق: مسعد السعدني، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة: الأولى، 2002م.
به همین چهار راوی سنی بسنده می کنیم
(ص 29) (سوره البقره) (189)يَساَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجّ وَ لَيْسَ الْبرِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَاكِنَّ الْبرِّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ از تو از هلالها مىپرسند كه غرض از اينكه قرص قمر در هر ماه يك بار به صورت هلال در مىآيد چيست؟ بگو اينها وقتها را براى مردم و براى حج معين مىكنند و اين كار خوبى نيست كه شما در حال احرام از پشت بام داخل خانهها شويد، بلكه عمل صحيح اين است كه از خدا بترسيد و خانهها را از در درآييد و از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد (189)
در دفتر چهارم در داستان رانده شدن شیاطین از آسمان ها یک استحسان بسیار زیبا و شگفت آور می فرماید:
( 3324) نك شياطين، سوىِ گردون، مىشدند
گوش، بر اسرارِ بالا، مىزدند
در باره شیاطین و استراق سمع اخبار غیبی که به آسمان رفته و به اسرار عالم بالا گوش مىدهند
( 3325) مىربودند اندكى_ ز آن رازها
تا شُهُب مىراندشان، زود از سما
آنان اندكى از آن رازها را مىربودند و برای راندنِ آن ها، شهاب که تيرهاى آتشين است آنها را از آسمان مىراند
شُهُب: جمع شِهاب: شعله مانندى كه شب در آسمان ديده مىشود.
( 3326) كه رويد آن جا! رسولى_ آمده است
هر چه مىخواهيد زو آيد به دست!
ای شیاطین اگر اسرار می خواهید به زمین نزد رسول ما روید که ما راه را برایتان نزدیک کردیم و همه چیز از او به دست می آید
( 3327) گر همىجوييد دُرِّ بىبها
«اُدخُلوا الأَبيَاتَ مِن أبوابِهَا»
مگر شما به دنبال گوهر گران بها نیستيد؟ پس به هر خانهاى كه مىرويد اول از در آن وارد شويد «وَ أْتُوا اَلْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها 2: 189(بقره، 189)
( 3328) مىزن آن حلقة در و، بر باب بيست!
از سوى بامِ فلكتان، راه نيست
پس برويد و حلقه آن در را بگیرید و بكوبيد و بر در خانه بايستيد كه بدانید که از بام فلك براى شما راه به اسرار نيست
( 3329) نيست حاجتتان، بدين راهِ دِراز
خاكيى_ را دادهايم اسرارِ راز
و ما پیامبر خاکی را راز دادیم تا شما نیاز به استراق سمع نداشته باشید ( این آن نکته ای است که در بیت 3324 قول داد)
( 3330) پيش او آييد اگر، خائن نِييد
نيشكر گرديد از او، گر چه نِييد
خطاب به آنان و زمینه سازی برای نتیجه همنشینی با انبیا و
اولیای الهی: اگر خيانت كار نيستيد نزد او برويد و بدانید که شما مانند نى هستيد و او شما را نيشكر می نماید پس از او بهره برید تا متحول شوید و پذیرای هدایت گردید
نيشكر شدن: كنايت از پذيراى هدايت شدن.
بازدیدها: 56