دوم محرَّم
از راه آمد کاروان ایکاش برگردد
یارب چه باشد داستان؟، ایکاش برگردد
خورشید علّیین حسین p آورده همراهش
جمع عیال و خانمان، ایکاش برگردد
جنگ است اگر اینجا، چرا زینب O؟ چرا زینب O؟
همراه میر کاروان، ایکاش برگردد
میآید ابنسعد تا فرمان دهد، بندند
برخیمهها آبِ روان، ایکاش برگردد
اینجا به دوش یکنفر مَشک است باید او
باشد علمدار جوان، ایکاش برگردد
با آنکه وقتی او علم در دست میآید
دارد شکوه آسمان، ایکاش برگردد
اکبر p به میدان میرود ترسم که بر جانش
از کوفیان آید زیان، ایکاش برگردد
ای وای، تنها یادگار مُجتبی p، قاسم p
افتاده در چنگ خسان، ایکاش برگردد
از دور چشمم دید روی حرمله، دارد
در دست خود تیر و کمان، ایکاش برگردد
دارد هدف سمت گلوی طفل ششماهه
باید نگردد کامران، ایکاش برگردد
خولی به گِرد قتلگاه از صبحدم میگشت
این گُرگ پست از این مکان، ایکاش برگردد
آنسو به جولان، شمر ملعون با دو صد لشکر
ایکاش گرداند عنان، ایکاش برگردد
با خنجر بُرّان، سنان میآید و در سَر
میپروراند یک گمان، ایکاش برگردد
اینجا خطر دارد بماند حضرت سَجّاد p
زین دشت آن جانِ جهان، ایکاش برگردد
اینجا چه بر انگشتر و انگشت خواهد رفت؟
از دور دیدم ساربان، ایکاش برگردد
بازدیدها: 28