خواهرت
آخر اینجا چقدر گرگ فراوان دارد؟
چقدر سنگ ز هر سو به تنت میبارد؟
من که گفتی عقب قافله باید بروم
پس چه کس نیزه و چوب از بدنت بردارد؟
به چه عضو تو زنم بوسه؟ گلویت خوب است؟
کاش دشمن نفسی با تو مرا بگذارد
خواهرت گر نتواند ز کنارت برود
صبح فردا به چه کس قافله را بسپارد؟
واحُسینا p زدنم دست خودم نیست، حسین p!
ساربان تیغ برای تو برون میآرد
با صبا گوی که زود از سر اینجا بگذر
که نسیمی تن پر زخم تو میآزارد
بازدیدها: 54