دفتر چهارم
( شیطان و کوری او)
( 1616) تا نباشى همچو ابليس اعورى
نيم بيند نيم نى چون ابترى
نيم ديدن ابليس: از آدم تنها جسم خاكى او را ديدن. اَعوَر: یک چشم، انسان یا حیوانی که یک چشمش نابینا باشد. اَبتَر: دُم بریده، آدم مقطوع النسل. در اینجا به معنی علیل و ناقص.
( 1617) ديد طين آدم و دينش نديد
اين جهان ديد آن جهان بينش نديد
طین: گِل، آب و خاک مخلوط شده. جهان بين آدم: مقام خليفة اللهى او و دانستن اسماء، و ندانستن فرشتگان آن را.
***
مصداق آخُر بین شیطان کور
( شیطان و کوری او)
( 1709) با دو ديده اوّل و آخر ببين
هين مباش اعور چو ابليس لعين
اعور: يك چشم.
( 1710) اعور آن باشد كه حالى ديد و بس
چون بهايم بىخبر از باز پس
باز پس: پايان كار.
بازدیدها: 22