استاد و بصیرت او در گزینش شاگردان
دفتر دوم
استاد و پیر و مراد بصیر دانا به احوال شاگردان است و آب را در پای درختان شوره زار نمی ریزد
( 1563)باغبان ملك با اقبال و بخت
چون درختى را نداند از درخت
پادشاه با اقبال يك كشور چون باغبان ماهر باغى است او چگونه ممكن است درختها را از هم تميز ندهد
باغبان مُلك…: استعاره از ولى كامل است كه اشراف بر ضميرها دارد.
( 1564) آن درختى را كه تلخ و رد بود
و آن درختى كه يكش هفصد بود
و درختى را كه برش تلخ و مردود است از درختى كه يك به هفتصد بر ميدهد
يكش هفصد بود: اشارت است به آيه «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ: 2: 261 مانند دانهاى كه هفت خوشه روياند در هر خوشهاى يك صد دانه.» (بقره، 261)
(1565)كى برابر دارد اندر تربيت
چون ببيندشان به چشم عاقبت
( 1566)كان درختان را نهايت چيست, بَر
گر چه يكسانند اين دم در نظر
بر: ميوه.
************
داستان غلام خاص سلطان و گزيدن سلطان او را بر ديگر بندگان، مثالى است براى اِشراف اولياى خدا بر درون مردمان و وسعت اطلاع آنان به احوال ايشان. (براى توضيح بيشتر نگاه كنيد به: تذكرة الأولياء، ذيل احوال ابن خفيف) اولياى حق مراتب هر يك از مردم را مىدانند و به حسب آن در تربيت آنان مىكوشند.
*****
دوم( 1567) شيخ كاو ينظر بنور الله شد
از نهايت وز نخست آگاه شد
«اِتَّقُوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإنَّهُ يَنظُرُ بِنُورِ اللَّه عَزَّ وَ جَلّ.» سفينة البحار، ج 2، ص 16 بحار الانوار، ج 24، ص 123
( 1568)چشم آخُر بين ببست از بهر حق
چشم آخِر بين گشاد اندر سبق
سبق: آن چه بطور مداوم در محضر استاد خوانند. در اينجا كنايه از وظيفهاى كه از جانب حضرت حق به عهده ولى نهاده شده براى ارشاد بندگان خدا
آخُر: علف جاىِ ستوران. آخُر بين: ديده حسى. ديدهاى كه تنها ماديات را بيند. ديدهاى كه بدان چه به پرورش جسم مربوط است نگرد.
آخِر بين: عاقبت بين، ديده غيب نگر.
چشمِ آخِر بين تواند ديد راست
چشم آخُر بين غرور است و خطاست
2583 1
( 1569) آن حسودان, بد درختان بودهاند
تلخ گوهر, شور بختان بودهاند
حسودان غلام مخصوص شاه درختان بدى بوده بد گوهر و شور بخت بودهاند شور بخت: بد بخت.
بد درخت و تلخ گوهر: كنايت از بد گوهر، بد ذات، بد طينت.
بازدیدها: 23