دفترششم
بیت 380 و دفتر سوم بیت 1641 تا 1645 :
(380)پس پيمبر گفت: اِستَفتُوا القُلوب
گر چه مُفتي تان برون گويد خُطُوب
خُطُوب : جمع خطابه ، سخنرانی
اِستَفتِ قَلبَکَ وَ اِن اَفتاکَ المُفتونَ. (ر.ک. احادیث مثنوی، ص 188.)از قلب خود فتوی بگیر، گرچه فتوی دهندگان به تو فتوی دهند.
نکته: هر دلی را به فتوایش اعتماد نشاید ،آن دلی که می شود به فتوای آن عمل کرد ، دل اولیای الهی است که از ناپاکی به دور است
عین القضاه گوید: از مُفتیِ دلِ خود قبول کن، دل را می گویم نه نفسِ امّاره را. چون مُفتیِ ما نفسِ امّاره بود و ما پیِ او گیریم، لاجَرَم حال ما از این که هست بدتر بود.(تمهیدات، ص 198.)
شاهد نکته فوق در مثنوی ، دفتر سوم است:
(1641)در حديث آمد که دل همچون پَرى_ است
در بيابانى اسير صرصرى_ است
( 1642) باد پر را هر طرف راند گزاف
گه چپ و گه راست با صد اختلاف
( 1643) در حديث ديگر اين دل دان چنان
كآبِ جوشان ز آتش اندر قازغان
قازغان: قُزغان (تركى): ديگ بزرگ.
( 1644) هر زمان دل را دگر رايى بود
آن نه از وى، ليك از جايى بود
دل در هر آن و هر زمان ميل و ارادهاى دارد ولى آن ميل و اراده از خود او نيست بلكه از جاى ديگرى است
( 1645) پس چرا آمن شوى بر راى دل
عهد بندى تا شوى آخر خجل
پس چرا بميل و خواهش دل خود ايمن شده و پيمان مىبندى تا در آخر كار خجل شوى
***
بازدیدها: 123