خورشید هشتم(ع)
از دودمان نور ، خدا آفرید نور
نوری که از تجلی او شد پدید نور
در هم شکست ، بغض زمان را شب طلوع
جوشان چو رود ، در رگ امکان دمید نور
در کوی یار نغمة مستانه خواند عشق
در باغ حسن ، زمزمة دل شنید نور
شمس الشموس ، شمسه به شهر مدینه زد
زآن مهر جانفروز ، به عالم رسید نور
امشب چه شادمان دل موسی بن جعفر(ع) است
او را عطا نموده خدای مجید نور
فوج فرشتگان همه در محضر امام
دادند تهنیت ، که چه خوش بردمید نور
گلخانهوار ، نجمه به لبخند ، لب گشود
از دامن قداست او ، می چکید نور
پنداشت ، آفتاب از آفاق سر زده است
وقتی به کنج حجرة دربسته دید نور
وجه الرضا(ع) چو ماه شب چارده دمید
بزم محبت از گل و آئینه چید نور
آفاق بی تجلی او تیره ناک بود
با جلوه آبروی فلک را خرید نور
از خاک پای اوست که در چشم روزگار
امشب ز لطف ، سرمة بینش کشید نور
(قدسی)! ز هول واقعه ما را چه وحشت است
خط امان به صفحة دلها کشید نور
بازدیدها: 30